بهنظر میرسد بیتوجهی سازمان بیمه مرکزی از یکسو و بیتفاوتی شرکتهای بیمه از سوی دیگر مشکل سرگردانی بیماران را دامن زده است. در این میان هیچیک از مقامات سازمان بیمهمرکزی بهعنوان ناظران فعالیت شرکتهای بیمه خصوصی حاضر به قبول مسئولیت نیستند و موضوع را به سکوت برگزار میکنند.بیمهپردازان در رینگ این تبانی مدام مشت میخورند و به سویی دیگر پرتاب میشوند اما شرکتهای بیمه مشتریهای بیمهپردازشان را مانند کیفهای پولی تصور میکنند که برای خرج کردن پولهایشان جز واریز حق بیمه به سازمانهای بیمه خصوصی راهی ندارند. مشتری مداری در بازار بیمه درمان احتمالا فرضیهای است که به فراموشی سپرده شده است چرا که اگر شرکتهای بیمه خصوصی را بخش مهمی از بازار بیمه کشور بدانیم باید نقش بازاریابی را هم برایشان در نظر بگیریم که هدف ایجاد روشهایی برای جذب مشتری دارد، از جمله مهمترین روشهای جذب مشتری ارائه خدمات بهتر و ممتازتر به مشتریان است که در این بخش از بازار قرار گرفتن نام مراکز درمانی درجه یک به هر حال بهعنوان امتیاز ویژه برای شرکتهای بیمه به حساب میآید.
حالا بیمارستانهای خصوصی درجه یک تهران از فهرست خدمات ارائه شده توسط 10شرکت بیمه خصوصی حذف شدهاند اما شرکتهای بیمه خصوصی اهمیت این لغو قرارداد را قبول ندارند و حتی در پاسخ به بیمه شدگانی که در نوبت عمل جراحی قراردارند گفتهاند پزشکتان را عوض کنید. یعنی اینکه شرکتها حاضر نیستند مشکل بیمهشدگانشان را حل کنند و بیمهشدگان موظف هستند که با عوض کردن پزشک و بیمارستان خود این مشکل را حل کنند.حالا فکر کنید که فقط یکدرصد از این بیماران در نوبت عمل سزارین باشند؛ آنها موظفند که بعد از 9ماه و درست پیش از رفتن به اتاق عمل پزشکشان را عوض کرده و سراغ پزشک دیگری بروند. هیچ عقل سلیمی این پیشنهاد را تأیید میکند؟
هیچ کدام از افراد خانواده یا بستگان مسئولین شرکتهای بیمه خصوصی یا احیانا اقوام مسئولین بیمه مرکزی حاضرند بهدلیل کم کاری شرکت بیمه، پزشکشان را تغییر دهند؟
حکایتی است که برای همسایگان گفته شده و لازم نیست که اعضای خانه به آن پایبند باشند؛ مرگ خوب است اما برای همسایه. حالا حکایت بیمه شدگان همین است؛ «همسایهاند پس بروند بمیرند.» ختم کلام.